ابنرشید ابوعبدالله محبالدین محمد بن عمر فهری سبتیاِبْنِرُشَیْد، ابوعبدالله محبالدین محمد بن عمر بن محمد بن عمر ابن ادریس فهری سبتی (۶۵۷ -۷۲۱ق/۱۲۵۹-۱۳۲۱م)، سیاح ، محدث، راوی اخبار و فقیه مالکی مغربی، که در شعر و خطابت نیز تبحر داشته است. ۱ - مذهببرخی از مورخان مذهب وی را ظاهری دانستهاند. [۱]
احمد مقری، ازهار الریاض، ج۲، ص۳۵۰، به کوشش ابراهیم الابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
۲ - نامابنرشد را به سبب تولد و نشأت در سبته، [۲]
محمد ابنخطیب، اوصاف الناس، ج۱، ص۱۰۱، به کوشش محمد کمال شبانه، مغرب، ۱۳۹۷ق/ ۱۹۷۷م.
سبتی خواندهاند.۳ - تحصیلاو از کودکی به ادبیات علاقه نشان میداد و در نوجوانی به فاس رفت و در آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت. سپس به سبته بازگشت و به تدریس اشتغال ورزید. [۳]
خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۲۸۵، به کوشش س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
۴ - سفرحجدر ۶۸۳ق/۱۲۸۴م، ابنرشید قصد زیارت خانه خدا و انجام مراسم حج کرد، ابتدا عازم بلاد مشرق شد و به المریه رسید. در آنجا به ابوعبدالله محمد بن الحکیم (د ۷۰۸ق) که او نیز عازم سفر حج بود، آشنا شد [۴]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۲، ص۴۴۵، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
[۵]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۲، ص۴۶۲، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
[۶]
احمد ابنقاضی مکناسی، درة الحجال، ج۲، ص۹۶، به کوشش محمد الاحمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
و این واقعه بعدها در زندگی ابنرشید تأثیر بسیار داشت.۴.۱ - مشایخآن دو از تونس، اسکندریه، قاهره ، شام و مدینه گذشتند و سرانجام به مکه رسیدند. ابنرشید در این شهرها با علما و محدثان آشنا شد و برای خود و افراد خانوادهاش و آشنایان اجازه روایت حدیث از بعضی از این مشایخ گرفت و به دیگران اجازه روایت داد. [۷]
خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۲۸۵، به کوشش س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
[۸]
محمد ابنرشید، ملالعیبة، ج۲، ص۱۲۸، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه، تونس، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
[۹]
احمد ابنقاضی مکناسی، درة الحجال، ج۲، ص۹۶، به کوشش محمد الاحمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
۵ - خطیب غرناطهابنرشید در ۶۸۶ق به سبته بازگشت. [۱۰]
خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۲۸۵، به کوشش س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
پس از مدتی اوضاع سبته برای زندگی وی نامساعد شد. [۱۱]
احمد ابنقاضی مکناسی، درة الحجال، ج۲، ص۹۹، به کوشش محمد الاحمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
در همین حال ابنحکیم که دوست و هم سفر ابنرشید بود، او را نزد خود فرا خواند. در ۶۹۲ق ابنرشید دعوت ابنحکیم را اجابت کرد و عازم غرناطه شد و در آنجا به عنوان خطیب و امام مسجد اعظم غرناطه تعیین شد. [۱۲]
خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۲۸۵، به کوشش س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
[۱۳]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۲، ص۴۴۴- ۴۴۵، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
[۱۴]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۳، ص۱۳۷، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
۶ - اشتغالدر طول مدت اقامت در اندلس، ابنرشید به خطابت و تدریس میپرداخت [۱۵]
ابراهیم ابنفرحون، الدیباج المذهب، ج۱، ص۳۱۱، به کوشش عباس بن عبدالسلام شقرون، قاهره، ۱۳۵۱ق.
[۱۶]
احمد ابنحجر عسقلانی، الدرر الکامنة، ج۵، ص۳۶۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م.
و پس از مدتی از سوی ابنحکیم به سمت «قضای مناکح» منصوب گردید. [۱۷]
احمد ابنقاضی مکناسی، درة الحجال، ج۲، ص۹۹، به کوشش محمد الاحمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
۷ - سوء قصددر ۷۰۸ق/۱۳۰۸م ابنحکیم طی شورشی به قتل رسید [۱۸]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۲، ص۴۴۵، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
و ابنرشید نیز به سبب دوستی با او، مورد سوء قصد قرار گرفت، ولی جان سالم به در برد و از اندلس گریخت [۱۹]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۳، ص۱۴۲، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
و به شهر عدوه (مغرب) رفت و در آنجا مورد لطف و محبت سلطان مرینی، عثمان بن یعقوب بن عبدالحق (حک ۷۱۰-۷۳۲ق) قرار گرفت. [۲۰]
خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۲۸۵، به کوشش س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
[۲۱]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۳، ص۱۳۶، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
۸ - الطاف سلطان مرینیسلطان مرینی او را مخیّر ساخت تا جایی را به دلخواه خود برای اقامت و زندگی انتخاب کند. او ( شهر ) مراکش را انتخاب کرد و به عنوان امام و خطیب جامع عتیق مراکش تعیین شد و پس از مدتی توسط سلطان مرینی مجدداً به فاس فراخوانده شد و در آنجا در زمره نزدیکان و خواص سلطان و مورد لطف وی قرار گرفت. [۲۲]
احمد ابنقاضی مکناسی، درة الحجال، ج۲، ص۹۹، به کوشش محمد الاحمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
۹ - وفاتابنرشید در ۷۲۱ق [۲۳]
خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۲۸۵، به کوشش س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
در فاس درگذشت و در گورستانی موسوم به مطرح الجنة به خاک سپرده شد. [۲۴]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۳، ص۱۴۲-۱۴۳، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
۱۰ - مهمترین اثربا نگاهی گذرا به مِلْ العیبة، مهمترین اثر ابنرشید میتوان دریافت که این کتاب تنها وصف شهرها مانند سایر کتب رحله نیست، بلکه بیشتر به یک کتاب رجال میماند و این دلالت بر این دارد که هدف اصلی وی از سفر به مشرق - در کنار زیارت خانه خدا - دیدن و وصف شهرها نبوده، بلکه هدف اصلی وی ملاقات با مشایخ و مشاهیر آن شهرها و کسب فیض از آنان و معرفی آنان به نسلهای آینده بوده است. ۱۱ - اجازه روایتاو با مشایخ بزرگی همچون ابو عبدالله ابن حیّان، ابو اسحاق ابن حاج و ابن نحاس، [۲۵]
محمد ابنرشید، ملالعیبة، ج۲، ص۱۲۸، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه، تونس، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
[۲۶]
محمد ابنرشید، ملالعیبة، ج۲، ص۱۷۴، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه، تونس، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
[۲۷]
محمد ابنرشید، ملالعیبة، ج۳، ص۹۹، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه، تونس، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
[۲۸]
محمد ابنرشید، ملالعیبة، ج۳، ص۱۰۸، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه، تونس، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
ابن عساکر دمشقی [۲۹]
احمد مقری، ازهار الریاض، ج۲، ص۳۴۹، به کوشش ابراهیم الابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
و دیگران مصاحبت کرده و از آنان اجازه روایت گرفته و متقابلاً به آنان اجازه داده است. از مشایخ وی علاوه بر کسانی که ذکر شد، میتوان به ابوالحسین بن ابی الربیع (ملقب به امام النحاة) که الکتاب سیبویه را در سبته نزد وی خوانده بود [۳۰]
خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۲۸۵، به کوشش س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
و عبدالله بن محمد بن سلیم ازدی که در تونس با وی آشنا شد و همراه وی عازم سفر حج گردید، [۳۱]
محمد ابنرشید، ملالعیبة، ج۲، ص۱۶۴، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه، تونس، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
اشاره کرد.۱۲ - شاگردانابنرشید از مشایخ صاحب نام زمان خویش به شمار میرفت و شاگردان بسیاری نزد وی تعلیم یافته و از وی روایت کردند که مهمترین آنان ابنحکیم و چند تن دیگر مثل محمد بن فتح بن علی انصاری، محمد بن یحیی اشعری مالقی و محمد بن احمد والی مالقه و از قضاة غرناطه است. [۳۲]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۲، ص۱۳۹، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
[۳۳]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۲، ص۱۷۹، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
[۳۴]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۲، ص۱۸۴، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
۱۳ - کتاب مِلْ العیبةنکتهای که در کتاب ملالعیبة توجه را جلب میکند، این است که او صرفاً به روایت حدیث اکتفا نمیکند، بلکه نظر خود را نیز در مورد برخی از راویان اظهار میدارد. به عنوان نمونه میتوان به ابوعبدالله سلاوی اشاره کرد. ابنرشید او را به دلیل بد خط بودن و عدم رعایت دقت در اعراب کلمات، قابل اعتماد در روایت نمیداند، [۳۵]
محمد ابنرشید، ملالعیبة، ج۲، ص۲۹۶، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه، تونس، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
نیز افرادی مثل خِراش، دینار، ابوهُدیة را از جعل کنندگان حدیث میداند. [۳۶]
احمد مقری، ازهار الریاض، ج۲، ص۳۵۴، به کوشش ابراهیم الابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
در پایان جلد ۲ و ۳ ملالعیبة یک استدعای صغیر [۳۷]
محمد ابنرشید، ملالعیبة، ج ۲، ص۷، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه، تونس، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
[۳۸]
محمد ابنرشید، ملالعیبة، ج ۲، ص۸، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه، تونس، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
[۳۹]
محمد ابنرشید، ملالعیبة، ج ۲، ص۴۱۸-۴۲۶، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه، تونس، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
و یک استدعای کبیر [۴۰]
محمد ابنرشید، ملالعیبة، ج ۳، ص ۴۶۳-۴۸۷، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه، تونس، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
ضمیمه شده است که شامل اجازاتی است که در طول رحله خود از مشایخ گرفته بوده است. در آثاری که پس از ملالعیبة نوشته شده، از اخبار این کتاب استفادههای گوناگونی شده است که از آن جمله میتوان به داستان مصحف عثمانی اشاره کرد. [۴۱]
احمد مقری، ازهار الریاض، ج۱، ص۶۰۵ – ۶۱۵، به کوشش ابراهیم الابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
۱۴ - تهمت انحرافابنرشید در روایت حدیث مربوط به صفات صرفاً به ظاهر حدیث و روایت آنها میپرداخت و به همین دلیل معاصران وی تهمت انحراف از مذهب مالکی را به او زده بودند. [۴۲]
احمد ابنحجر عسقلانی، الدرر الکامنة، ج۵، ص۳۷۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م.
۱۵ - شاعرابنرشید در مناسبات گوناگونی به سرودن شعر میپرداخت که نمونههایی از آن باقی است، از جمله شعری که در برابر کفش پیامبر - که آن را در شام دیده بود - [۴۳]
خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۲۸۶، به کوشش س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
[۴۴]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۳، ص۱۳۸، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
و نیز قصیدهای در رثای پسر جوان خویش [۴۵]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۳، ص۱۴۱-۱۴۲، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
سرود. همچنین در مشاعرهای که با جمعی از فضلای تونس در منزل عبدالواحد بن محمد بن مبارک برگزار شده بود، شرکت جست و پس از پایان محفل شعری در مدح میزبان خود سرود. [۴۶]
محمد ابنرشید، ملالعیبة، ج۲، ص۳۸۵، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه، تونس، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
۱۶ - خطیبابنرشید از فن خطابت نیز بیبهره نبود. به سبب حضور ذهن در خطابت، در مواردی به ارتجال خطبه میخواند، نظیر خطبهای که در جامع غرناطه ایراد کرد. [۴۷]
محمد ابنخطیب، الاحاطة، ج۳، ص۱۳۷- ۱۳۸، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق.
۱۷ - آثار۱. افادة النصیح فی التعریف بسند الجامع الصحیح، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه در تونس چاپ شده است؛ ۲. السنن الابین المورد الامعن فی المحاکمة بین الامامین فی السند المعنعن، این اثر نیز به کوشش همان محقق در ۱۹۷۷م در تونس چاپ شده است؛ ۳. ملالعیبة بما جمع بطول الغیبة فی الوجهة الوجیهة الی الحرمین مکة و طیبة، که به کوشش همان محقق جلدهای ۲ و ۳ آن در ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م در تونس و جلد ۵ آن در ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م در بیروت به چاپ رسیده است. علاوه بر اینها قسمتی از فهرستی منسوب به ابنرشید که شامل مشایخ اوست، در خزانه قرویین فاس [۴۸]
عبدالسلام ابنسوده، دلیل مورخ المغرب الاقصی، ج۱، ص۳۴۵، تطوان، ۱۳۶۹ق/ ۱۹۵۰م.
موجود است. نیز حدود ۱۵ اثر به وی منسوب است که از سوی برخی فهرست نویسان چون حاجی خلیفه و بغدادی و نیز در مقدمه کتاب ملالعیبة به آنها اشاره شده است. ۱۸ - فهرست منابع(۱) احمد ابنحجر عسقلانی، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م. (۲) محمد ابنخطیب، الاحاطة، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ق. (۳) محمد ابنخطیب، اوصاف الناس، به کوشش محمد کمال شبانه، مغرب، ۱۳۹۷ق/ ۱۹۷۷م. (۴) محمد ابنرشید، ملالعیبة، به کوشش محمد الحبیب ابن الخوجه، تونس، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م. (۵) عبدالسلام ابنسوده، دلیل مورخ المغرب الاقصی، تطوان، ۱۳۶۹ق/ ۱۹۵۰م. (۶) ابراهیم ابنفرحون، الدیباج المذهب، به کوشش عباس بن عبدالسلام شقرون، قاهره، ۱۳۵۱ق. (۷) احمد ابنقاضی مکناسی، درة الحجال، به کوشش محمد الاحمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م. (۸) خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، به کوشش س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م. (۹) احمد مقری، ازهار الریاض، به کوشش ابراهیم الابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م. (۱۰) احمد مقری، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م. ۱۹ - پانویس
۲۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنرشید»، ج۳، ص۱۲۴۱. |